بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| مهمان نوازی
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، کتاب «اکیپ حاج هادی» به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی، بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده و انتشارات «نشر شاهد» آن را در نوبت اول در 1000 جلد در قطع رقعی به چاپ رسانده است. قیمت این کتاب در سال 1391 چاپ اول 15000 تومان بوده است.
بُرشی از متن کتاب را در ادامه میخوانیم:
این روایت از حسین سیلسپور
احساس مسئولیت حاج هادی نسبت به مهاجرین جنگ زده زبان زد خاص و عام بود. گاهی از جبهه تماس میگرفت و جویای احوال آنان می شد. یادم می آید یک بار در فصل تابستان از اهواز با برادرم محسن تماس گرفت و اطلاع داد که فلان خانواده از مهاجرین به کولر نیاز دارد. مسئولیت رسیدگی به امور مهاجرین با محسن بود. او در پارچین کار می کرد و خیلی از نیازهای مردم را از طریق رایزنی های خودش با مسؤولين مافوقش در محل کارش تأمین می نمود.
همان روز یک کولر از پارچین به عنوان هدیه آورد و خودش هم زحمت راه اندازیش را کشید. وقتی آمد خانه ابراز خوشحالی می کرد. همیشه همین طور بود. روزی که قدمی برای کسی برمیداشت شاد و سرحال به خانه می آمد و روزی که قسمتش نمیشد، انگار گم کرده ای داشت.
همان شب یک نامه برای حاج هادی نوشت و به همراه کاروان کمکهای مردمی به جبهه فرستاد تا او را از نگرانی در آورد. حاج هادی به محسن سفارش کرده بود که مدام به مهاجرين سر بزند و مایحتاجشان را برایشان فراهم نماید. محسن هم با دلسوزی خاصی نسبت به آنان اهتمام می ورزید.
با اهالی پیوسته به دیدارشان می شتافت و از نزدیک با آنها نشست و برخاست می نمود. نیازشان را یادداشت می کرد و در اولین فرصت تهیه و در اختیارشان قرار می داد. خبر شهادت محسن که در پیشوا منتشر شد مهاجرین از اطراف و اکناف برای تشییع پیکر پاکش آمدند.
آنان بیش از همه در فراق محسن بیتابی کردند.